سال نو مبارک (Happy New Year)

سلام،سال نو مبارک،امیدوارم که سال خوبی داشته باشید و توی زندگیتون موفق باشید.اینم یه عیدی کوچولو از طرف من که میتونید اینجا ببینیدش.تابعد...

سمانه جان تولدت مبارک(Happy Brithday Dear Samane)

عزیز رفته سفر کی برمیگردی

                                         چشمونم مونده به در کی برمیگردی

امروز اصلا نه حسش بود و نه وقتش ولی چون برام یه یادت شده که هرسال این روز یه مطلب بنویسم اومدم خلف وعده نکنم،امروز تولدم یکی از دوستام هست که هیچ وقت فکر نمیکردم روزی بشه که دیگه پیشم نباشه یکی از مشوقینم بود تا بازم به وبلاگ نویسی ادامه بدم و باعث شد که من برم فلش یاد بگیرم و کلیپ فلش درست کنم ولی الان یک سالی میشه که ازش خبر ندارم جالب این هست وقتی که اینجا بود هر روز یا یه روز درمیون یه زنگی به من میزد ولی از وقتی از اینجا رفته دیگه هیچ خبری ازش نیست حتی دیگه چراغش هم تو یاهو مسنجر روشن نمیشه و پاک منو فراموش کرده،البته شاید خودم مقصر بودم چون اون خیلی منو دوست داشت ولی من مثل همیشه بی سرزمین تر از باد بودم.

همیشه میگفت که من دوسش ندارم البته شاید اونجوری که اون میخواست دوسش نداشتم ولی همیشه مثل یه خواهر مهربون دوسش دارم و هیچ وقت خاطرات با هم بودنمونو فراموش نمیکنم و مثل همیشه در پایان مینویسم: سمانه جان تولدت مبارک،انشاالله همیشه در زندگیت موفق باشی.

 

لحظه خدافظی تو سینه ام فشردمت

اشک چشمام جاری شد دست خدا سپردمت

دل من راضی نبود به این جدایی نازنین

عزیزم منو ببخش اگه یه وقت آزردمت

گفتی به من غصه نخور میرمو برمیگردم

همسفر پرستوها میشمو برمیگردم

گفتی تو هم مثل خودم غمگینی از جدایی

گفتی تا چشم هم بزنی میرمو برمیگردم

عزیز رفته سفر کی برمیگردی

چشمونم مونده به در کی برمیگردی

رفتیو رفت از چشام نور دو دیده

زحالم بی خبر کی برمیگردی

غمگین تر از همیشه به انتظار نشستم

پنجره امیدمو هنوز به روم نبستم

پرستوهای عاشق به خونشون رسیدن

اما چرا عزیز دل هرگز تورو ندیدم

گفتی به من غصه نخور میرمو برمیگردم

همسفر پرستوها میشمو برمیگردم

گفتی تو هم مثل خودم غمگینی از جدایی

گفتی تا چشم هم بزنی میرمو برمیگردم

عزیز رفته سفر کی برمیگردی

چشمونم مونده به در کی برمیگردی

رفتیو رفت از چشام نور دو دیده

زحالم بی خبر کی برمیگردی

تسلیت به مناسبت ایام عاشورایی

محرم شد خیالت به سرم زد حسین جان

                                                  غم اومد به تمام پیکرم زد حسین جان

دوباره ایام عاشورایی اومد و مردم یادشون افتاد که هزارو چهارصد سال پیش یه نفر با هفتاد و دوتا از یارای باوفاش اومد از اسلام دفاع کرد از اسلامی که ما کم کم داریم فراموشش میکنیم یا به نفع خودمون اونو تحریف میکنیم البته هیچ کسی هم مقصر نیست چون ناخواسته داره همه این اتفاقا میوفته،حالا از این حرفا بگذریم دوباره حال و هوای خیابونها یه جور دیگه شده از همه جا صدای نوحه،سینه زنی و زنجیر زنی میاد هر طرف رو نگاه میکنی دارن نذری میدن مردم با ذوق و شوق هر شب به مسجد ها و تکیه ها میرن و مشغول عزاداری و جمع کردن توشه آخرت میشن،منم مثل سالهای قبل تنها کاری که میتونم انجام بدم اینه که بیام دوخط مطلب در مورد شور و حال مردم بنویسم و به یه سری گیر بدم.حالا شاید بگید تو هم فرصت گیر آوردی ها،آخه این جور روزها بهترین فرصت برای به قول معروف آدم شدنه البته میدونم که خیلی سخته و برای بعضی ها هم غیر ممکنه ولی سعی کنید توی این روزها گناه کمتر کنید،تابعد...